یکتا

دلنوشته هایی از دیار سبز و آبی

یکتا

دلنوشته هایی از دیار سبز و آبی

دعای تحویل سال1391

یامقلب قلب من دردست توست 

یا محول حال من سرمست توست 

کن توتدبیری که درلیل ونهار 

حال قلب من شود همچون بهار

برف

برف نوشهرراسفیدپوش کرد.

سالها بودنوشهریها برف راهمراه باران می دیدند.این بارش چهره شهررادوچندان زیباکرد.

سالی سرشارازبرکت ونیکوئی رابرای همه ایرانیان درسراسر جهان آرزومندم .

دوست داشتن

دوست داشتن راهرازگاهی به هم یادآوری کنیم

نکندازیادمان برود

نکنداحساس پربکشد

نکندمشغله زندگی ماراباهم غریبه کند

نکندسختی به هم رسیدن راازیادببریم

دوست دارم دوستت دارم راهرلحظه هزاران باربه زبان آورم

همسرم دوستت دارم به اندازه دنیاازدنیاهم بیشتر

لحظه هایمان سرشارازعشق وشورباد.

بوی پول

امروزآمده بودوسراغ سبزه رامی گرفت .همه می گوینداوخیلی پولکی است.ولی به نظرمن درحقش اجحاف شده  ومی شود.اوتنهاآبدارچی ونیروی خدماتی اداره ای با80نفرپرسنل و3ساختمان است.

البته اتاقها همیشه کثیفند.دستشوئیها که دیگه نگو.3ماه ونیمه که یک لیوان چای دراداره نخوردم.

چای بافلاکس توزیع می شود.پارچ آب هم یافت نمی شود.آبدارخانه راندیدم ولی شنیدم آقایان 2نفر2نفربرای خوردن صبحانه به آنجا می روند.خانمها رانمی دانم ولی من که باخودم آب معدنی وتغذیه می برم.نان وپنیررایگان است ولی عدسی و...که خانم آقای آبدارچی درمنزل درست می کند پولی است همکاران می گویند اوروزی 40 هزارتومان درآمددارد.آیا باداشتن 4فرزندونداشتن امنیت شغلی آینده روشنی خواهد داشت؟

عالم بی عمل

چرابعضی وقتهابااینکه می دونیم صلاح  وقسمتمون درتقدیری بوده که خداوندمقدرکرده ناراحت می شویم.

بااینکه مسلمانیم ومی دونیم غیبت گناه است همواره مرتکب گناهیم.

علی رغم اینکه می دونیم غرزدن وهمیشه ناراضی بودن ناشکری است ناشکریم.

از بچه گی می دونستیم دروغگو دشمن خداست ولی مثل آب خوردن دروغ می گوئیم.

کاش شبها قبل ازخواب اعمالمون را مرورکنیم .کاش شرمنده وجدانمون نباشیم.کاش مسلمان واقعی باشیم.

هم بازی الینا

مامانم خورش فسنجان درست کرده بود.الینا گفت:من نمی خورم ماکارونی درست کن.ازآنجائی که الینا ازبازی کردن بامامانم بسیارلذت می بردازاوپرسیدم دوست داری مادرجون ماکارونی درست کنه یااینکه باهات بازی کنه؟گفت:بریم بازی کنیم.

فرشته نجات

او فرشته ای است که تمام فکرش درگیر خدمت به خلق است.لازم نیست کسی سفارشت رابکندیااینکه بشناستت تاجواب تلفنت رابدهد.داراوندارازنظراویکسانند.دقت نظرووسواسش دردرمان آرامش رابه آدم هدیه می کند.دوره فلوشیپ رادرآمریکاگذراندولی به وطنش بازگشت تابه هم وطنانش خدمت کند.مدت طولانی مطبش رابست وتمام وقتش رادربیمارستان میرزاکوچک خان صرف کرد.امیدوارم هرآنچه ازخدامیخواهدنصیبش گردد.سلامتی- عاقبت به خیری -دلخوشی وموفقیت فرزندانش رابرایش آرزومندم.این بارهم اوفرشته نجات من بود.(دکتررحیمی شعرباف مقدس )خداقوت.

هوابارانی است 

دل من ابری است 

سرتاپای وجودم غوغائی است

زیر باران بایدرفت

رستگاربایدشد

صبور بایدشد

توکل بایدکرد

توکل بایدکرد

چشمان بسته

دردزایمان رابه عشق دیدن بچه ام تحمل کردم واین دردرابه خاطرسقط جنین 3ماهه ام.

فرشته کوچولوی من پرکشید.آمدن ورفتنش به خواست توبود.راضی ام به رضایت.عظمتت راشکرباهمه کوچکیش کامل بود.خداحافظ پسرم.چشمان پراشک الینا غصه داراست.پروردگارم به خاطرسلامتی وبودن الینا میلیونها بارشکر.امشب برای من طولانی ترین شب سال بود.

12شب بیمارستان میرزا کوچک خانvIp-1390/12/17


چتری

الینارابردم پیش اکرم خانم مهربان تا موهایش راکوتاه کندمثل همیشه بادستان هنرمندش دختر مرازیباترکردالیناخیلی خوشحال بودبابام بهش می گفت الیناحالاکه چتری گذاشتی دیگه باران بیایدخیس نمیشی آفتاب هم به صورتت نمی خوره.الیناازمن پرسیدپدرجون راست می گه؟گفتم:شوخی میکنه بعدالینابه بابام گفت:چه ربطی داره!؟قیافه ام مثل دوستم ساریناشده حالامن رابااواشتباه می گیرند.