یکتا

دلنوشته هایی از دیار سبز و آبی

یکتا

دلنوشته هایی از دیار سبز و آبی

جملات الینا

مهدی الینا را باختوند.

الیناموقع تماشای پشت صحنه ویلای من اشتباهی گفت:دوربین بردارها خودشونم می خندند.

حرمت ازدست رفته

چرا وقتی با آدمها همون برخوردی را می کنی که خودشان داشته اند بهشون بر می خوره وناسزا می گویندو قهر می کنند؟

بازآهرآنچه هستی بازآ.....

جملات الینا

الینا می گه اگه ازاین خونه بریم دوستهایی که پیدا کردم حروم میشه!

داشتم برای مهدی ماست وخیارباکدو درست می کردم الینا هم آمدوگفت:برای من بدون کدو درست کن .گفتم باشه بذارمال بابایی رادرست کنم بعدازآنجا که مهدی هنوزازآزمایشگاه نیامده بودالینا گفت:ببینم وقتی نانوایی می روی نانوا اول به کی نان می دهد؟!