چراآنچه موجب خنده شماها می شودقلب مرابه دردمی آورد؟
آنچه شماها باآن تفریح می کنیدمراغمگین می کند!
شماهاشلاق درملاء عام رابه راحتی نگاه می کنید من ازشنیدن صدایش آزارمی بینم!
دکترروانشناسی می گفت:اگرنمی توانی محیط کارت رااصلاح کنی خودت را باشرایط وفق بده.
به نظرشمااگرکنارآمدن باشرایط هم امکانپذیرنباشدچه بایدکرد؟
لحظه هارامی شمارم
می خواهم بروم
کمکم کن
صبرم عطاکن
شاکرم کن
مراببخش
راضیم به رضایت.
رئیس دادگستری روز14فروردین صدامون کردوبه همه تقدیرنامه داد.به یک آیه ازقرآن هم مزین شده بود.یادمسافر همیشگی مشهدافتادم متن تقدیرنامه هایی که تهیه می کردبسیارزیباوماندگاربود.
ماجرای پاره کردن تقدیرنامه ها هم یادم افتاد.
روزهائی هم که به خاطرپرکردن فرمهای ارزشمندارزشیابی محتاج دریافت تقدیرنامه بودیم به یادآوردم. یادبادآن روزگاران یادباد.
اگر من پیامبر بودم
رسالتم شادمانى بود ، بشارتم آزادى
و معجزه ام خنداندن کودکان
نه از جهنمى مى ترساندم و نه به بهشتى وعده می دادم
تنهامى آموختم اندیشیدن را و "انسان" بودن را
(چارلی چاپلین)
افتادن دندانهایت هربار تلنگلری است که بزرگ شدنت رایادآوری می کند.این روزها خیلی به رابطمون فکر می کنم.امیدوارم دوست خوبی برایت باشم.