چند روز بود که برای خرید لباس فرم الینا وقت گذاشته بودم .درکمال تعجب متوجه شدم لباس فرمهای
کل مدارس ومهد کودکهای شهر را فقط یک تولیدی می دوزد وحسابی انحصاری است .اگه به موقع
تحویل می داد خوب بود اما خیلی از پدرو مادرها اسیر بودند وبچه ها نگران که بالا خره فردا بالباس نو
روز اول مهر را جشن می گیرند یا نه؟
من موفق شدم این پروژه را با موفقیت به اتمام برسانم.امیدوارم فردا همه دانش آموزان بخندند.
جمعه تصمیم گرفته بودیم 3 نفری بریم سینما فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه بعد از زنگ زدن به 118 وگرفتن شماره تنها سینمای چالوس ومطلع شدن از سانسهای سینما ساعت 14-12را انتخاب کردیم
ویک ربع مانده به شروع فیلم بادرهای بسته سینما روبرو شدیم .درهای داخلی باز بودند ومن درکمال آرامش وبااعتماد به نفس کامل صدازدم کسی داخل نیست ؟بالاخره بعد از 10دقیقه نا امید شدیم وبه
الینا وعده خرید سی دی فیلم رادادیم ورفتیم فروشگاه خانه وکاشانه وپول بی زبان وخرج جنسهای
چینی کردیم وخیالمان راحت شدو برگشتیم خانه نهار خوردیم.بازهم الینا موفق نشد سینما را ببیند
البته سینما 4 بعدی رادیده بود وخوشش نیامده بود.حالا نمی دانم چیزی از دست دادیانه؟
من ومهدی 6سال بود که سینما نرفته بودیم...
آدمها بایک تکه نان خالی هم سیر می شوند.
ای کاش در این میان دلی نشکند
غروری زیر پا له نشود
عزت نفسی زیر سوال نرود
اعمالمان ادعاهایمان را زیر سوال می برد
وای بر ما
وای برما
امام صادق (ع) می فرماید: حقیقتا ناتوان است کسی که برای گرفتاریهایش، صبر و برای نعمتهایش، شکر و برای پیشامدها و سختی هایش، گشایش (از جانب خدا) در نظر نگرفته باشد.
منبع : کتاب درسهایی از مکتب امام صادق (ع) تألیف سید محمدتقی حکیم
چه خوب است آدم بتونه درکمال آرامش حرفهایش را بزند.آرام ومنطقی صحبت کند وهر آنچه در دل دارد به زبان بیارد بدون اینکه کسی ناراحت بشه وچیزی تو دلت بمونه وسالها وقتی یاد حرفهای نگفته ات بیافتی اشک توچشمهایت حلقه بزند وخدا نکنه مهر سکوتت به یکباره بشکند ونتونی عواقب آن را مدیریت کنی .
رفته بودم بانک برای پرداخت بیمه آتش سوزی و زلزله آزمایشگاه مثل آدمهای متمدن از دستگاه نوبت دهی نوبت گرفتم ومنتظر ماندم . درکمال تعجب دیدم با اینکه 4 نفر بیشتر جلوی من نبودند ولی 20 نفر پشت باجه ها رفتند وکارشان را انجام دادند کنجکاو شدم ودقت کردم متوجه شدم هر کس ازدر می آید تو مستقیم می رود پشت باجه و سریع کارش راه می افتد ومی رود به قول کارمند بانک چون اینجا شهرستان است و همه همدیگر رامی شناسند کسی نوبت نمی گیرد.نمی دونم دفعه بعد باید چه کار کنم ؟
عجیب است در یکی ازشهرهای استان مازندران زندگی کنی وبا وجود این همه فضای سبزوزمین خالی زمین بازی بچه ها آنقدر کوچک است که فکر می کنی برای لی لی پوتها ساخته شده است !برای این حداقل از شهردار محترم تشکر وقدردانی شده وچند تا بنر نصب کرده اند ممنونیم که زمین بازی پارک شهر مارا احیا کردی !ممنونیم که...بابا دست مریزاد.
بیشترین فضای پارک به دستگاههای برقی اختصاص دارد ودر مقابل به شهرداری اجاره پرداخت
می شود.تازه 5تا بلیط ازیک وسیله برقی یک بلیط رایگان جایزه دارد.وای خدای من...
بالاخره دل الینا را به هیجان کشتی کودک خوش کردم و تحرک را با ترامپلی و قصربادی بهش هدیه کردم وتاب زنجیری را جایگزین 2 عدد تاب همیشه اشغال پارک کردم .