یکتا

دلنوشته هایی از دیار سبز و آبی

یکتا

دلنوشته هایی از دیار سبز و آبی

باز هم نشد.کی دعاهای من مستجاب می شود.اولین نگاه من به گنبدخضراکه عظمتش وجودم راتسخیر کرد.ورد زبانم تویی.خدایا راضی ام به رضایت.

روز مادر

به مناسبت روززن همایش برایتونیک(بین خودمون باشه انواع رقص از باله تا هیپ هاپ. ورودآقایان ممنوع بودولی درهر صورت بایدمواظب شیاطین بودصدای موسیقی از اعماق زمین پخش می شد.)درسالن تختی نوشهر برگزار شد.الینای من در بخش هیپ هاپ بسیار خوش درخشید.البته حقش بود دربخش باله هم شرکت کند ولی مربی عزیز تنها مربی بود که خودش تنهایی هنر نمایی کرد!!!ولی بازحرف حق زدن من باعث شد که دیروز توکلاس اعلام کند که می خواهد بچه هارا برای همایش بعدی آماده کند

نامه ای به مامان  به نام خدا

مادرخیلی دوستت دارم.

می دونی که توی مدرسه همش به یاد توام.

تو چی من رادوست داری؟

من این همه منتزر(منتظر)شدم تاامروزآمد.

مادرخوبم نمی دانم چی دوست داری اما کادوی من به تو یک دنیا عشق است.

پایان

به نام خدا

مادرم تو تنها ستاره ای هستی که در روز وشب می درخشی!

فرزند شما الینا

روزت مبارک

دوستت دارم.

الینا برایم نقاشی هم کشیدوکارت تبریک قشنگی درست کرد.دختر من دنیا را برایت شاد شاد آرزومندم.

برای مرسده نازنین

همیشه بساط خاله بازیمون توپارک قیطریه پهن بود.سرسره بزرگه حسابی هیجان داشت.تاب بازی نوبتی وسرورکه مارو می فرستاد وسط درختها.سرور وآقای عنبرشاهی همیشه مارا به پارک وشهربازی وتاتر می بردند.من ومرسده دامن چین چینی و کفش تق تقی مثل هم داشتیم.یک روزپای مرسده پیچ خوردو تق تقی باگریه رفت که رفت.من ساعتم را که جایزه شاگرد اول شدنم بود موقع آب بازی روی درخت قطع شده جا گذاشتم.یادش به خیرآقای عنبرشاهی خدابیامرز چقدر مامان بهجتی رادوست داشت.اورفت ومامان تنها شد.مرسده یادته یک عروسک داشتی که هر چه بهش می گفتیم تکرار می کرد؟عمو علی اسباب بازیهای خیلی خوبی می خرید.وقتی خیلی شیطونی می کردیم حسین آقا شروع می کرد به ترکی حرف زدن وکوپنگیزه گفتن.خدا بیامرز خیلی مهربان بودوقتی ازپارک بر می گشت کلیدش از سر کوچه به سمت سوراخ کلید بود.مامانم مهربانانه اورا از چای سیراب می کردبعدازسومین چایی پابه فرار می گذاشت.من وتو هم سرویس سفالی چای خوری داشتیم که عصرها همیشه توی آن چای با قند فراوان می خوردیم.سرور همیشه یک ظرف میوه برامون می گذاشت تقسیم به دو می کردیم و تا ته می خوردیم!با پرهام و ثمین و آزمین ورامین توحیاط بازی می کردیم هنوز کوچک بودیم نمی دونستیم چی شد که آزمین رفت گنبدو دیگه برنگشت!چند سال بعد فهمیدیم رفته کانادا آخه سربازیش مصادف شد بادوران جنگ.رفتیم دامغان تو که مدرسه نمی رفتی ولی من وپرهام ثبت نام کردیم وحسابی لهجه داشتیم.راستی یادته موقع بمب باران می رفتیم زیر پله ها وحسین آقا از همه بیشتر می ترسید.شبها می آمدیدخانه ما وزیر میز نهار خوری می خوابیدیم.جنگ بود وبمب باران ولی ما مشغول کودکی بودیم.روکش چوبی کانال کولر خانه مارووقتی لگد می زدیم صدای ترسناکی می داد همه فکر می کردند صدام حمله کرده وقتی آنها می ترسیدند مایواشکی ازخنده روده بر می شدیم .یادش به خیر چهارشنبه سوری چقدر سیگارت که من وپرهام تو راه وپله پرت می کردیم ومامانم حسابی می ترسید.راستی تولد روی پشت بام ویادته؟ثمین هم که وزیر تولد بود.یادته توراه دامغان موقع رانندگی بابات با ما دبلنا بازی می کرد نمی دونم چه جوری اعداد راحفظ می کرد؟یادمه همه شماره تلفن ها را حفظ بود.همیشه حبیبش رامی خواست.

سیزده به درها همیشه توحیاط جمع می شدیم...یادبادآن روزگاران یاد باد!

5شنبه 21 فروردین 1393 تورادرلباس عروسی دیدم چقدر زیبا ودوست داشتنی شده بودی.امیدوارم گل خنده همیشه برلبانت شکوفا باشدوخوشبختی ازآن توباشد.عروس خانم خوشگل عروسیت خیلی خوش گذشت وباوجود دایی فری بسیار گرم بود.شادی وسلامتی رابرایت دنیا دنیا آرزومندم.تورا به خداوند مهربان می سپارم.به امیددیدار.خواهرت الهام

چهارشنبه سوری

رفتیم ویلاوآتشی به بلندی شادیهای سال 1392 بر پاکردیم.خیلی ازآرزوهای دخترم دراین سال برآورده شد.کلاس اولی من روزهای بسیارزیباوبه یادماندنی راتجربه کرد.خداراهزاران بار شاکرم که خانواده ای سلامت وشاددارم وکسب وکارمان نیز به لطف پروردگار رونق دارد.خدایا روانی شاد به زیبایی شکوفه های بهاری به ماده.

ucmas

برنامه حساب ذهنی UCMAS یک برنامه منحصر به فرد برای رشد کودک است که در سال 1993 توسط دکتر دینو ونگ در کشور مالزی ابداع گردید. این برنامه با استفاده از یک سیستم محاسبه نوآورانه با به‌کارگیری چرتکه سبب پویایی مغز (نیمکره‌ چپ و نیمکره‌ راست) به طور هم ‌زمان می‌شود.

دانش آموزان در سنین بین 5 الی 13 سال با یادگیری محاسبه ذهنی سریع و دقیق ظرفیت ذهن خود را توسعه می‌دهند که این سبب بهبود مهارت‌هایی نظیر مدیریت زمان، تمرکز و توانایی حل مسأله می‌شود که به موفقیت در همه رشته‌ها و زندگی روزمره می انجامد.

برنامه UCMAS نه تنها منجر به ایجاد اعتماد به نفس و تسلط در انجام محاسبات می‌شود، بلکه این برنامه با ایجاد یک چهارچوب زیربنایی سبب توسعه مهارت‌های مورد نیاز یادگیری در مدرسه و زندگی روزمره کودکان می‌‌گردد.


خبرهایی ازالینا



امروزنوشهر سفیدپوش شد.بارش برف همچنان ادامه دارد.الینا خیلی خوشحال است .مدرسه ها هم تعطیل شد.فکر کنم فرداهم مدرسه تعطیل باشد.یادش به خیر وقتی مدرسه می رفتیم چقدردعامی کردیم تعطیل شویم.راستی الینا آدم برفی هم درست کردکه به خاطر آبکی بودن برف به قول مهدی بیشتر شبیه کرم برفی شد.

پنج شنبه الینا رابردم کتابخانه اتاق مطالعه وبازی برای بچه ها داشت والینا کلی ذوق زده شدوسه تا کتاب امانت گرفت.

دوشنبه هفتم بهمن ماه عمو فیتیله ها آمدند نوشهرالینا خودش صورتش راگریم کردوبه قول خودش فرشته شدوخوشحال وشادو خندان بود.راستی همان روز کارنامه هم گرفتیم و من برای جایزه شال گردن کلاه ودستکشی که خودم بافته بودم را به الینا دادم.روز بسیار خوبی بود.

الینا به طرح جابربن حیان می گوید:طرح جابرنجی توحیاط

الیناعلاوه برموسیقی وباله وشنا کلاس ucmas می رود.

باغ گیاه شناسی نوشهر

دوهفته پیش بااستادیوگا به باغ گیاه شناسی نوشهررفتیم.خداراشکر درختان تاریخی ونادرباغ هنوزپابرجاهستند.

باغ گیاه شناسی نوشهر مربوط به دوره پهلوی دوم است و در نوشهر، خیابان بهار آزادی، نرسیده به پل ماشلک واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۷۷۹۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

این باغ  در خطر تخریب کامل توسط استانداری مازندران برای ساخت یک جاده قرار دارد. این تصمیم با واکنش شدید فعالانمحیط زیست در ایران روبه رو شده است.در بخش منابع طبیعی، هیچ‌ عرصه پژوهشی دیگری در ایران وجود ندارد که قدمت تاسیسش به سال 1310 برسد و در آن درختانی وجود داشته باشد که تا 200 سال از عمرشان بگذرد. با این وجود، دلیل اهمیت حفظ این باغ و حساسیت فعالان این حوزه برای صیانت از تمامیت آن، فقط کارکرد موزه‌ای و دیرینه بودن قدمت برخی از پایه‌های آن چون بلند مازو، نمدار، توسکا و ممرز نیست. حتی وجود تنها پایه بلوط چوب‌پنبه در ایران، قدیمی‌ترین پایه‌های دارتالاب و ژینکو در کشور، 25گونه کاج و حدود 30گونه اکالیپتوس نیز، دلیل حساسیت بی‌مانند و ارزش والای این باغ نیست. از همین‌رو، به فرض اگر این باغ به عنوان یک اثر ملی به شماره 17795 در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور ثبت هم نمی‌شد، باز هم چیزی از ارزش‌هایش کم نمی‌کرد. 

پس دلیل برتری‌های بی‌مانند این عرصه 35 هکتاری چیست؟ آیا اینکه باغ نوشهر تنها مکانی در جهان است که دو گونه جدید و منحصر به فرد، یعنی اسپیره نوشهری و افرای مازندرانی به‌طور همزمان در آن زیست می‌کنند، می‌تواند دلیل اهمیتش باشد؟ 


پیاده روی درسکوت

امروزبااستادیوگاازکلاس به سمت دریا درسکوت پیاده روی کردیم تاهمه ی صداهارابشنویم وهرآنچه را که تاکنون نمی دیدیم ببینیم.تجربه جالبی بودگاهی بایدساکت بودشایدخداهم حرفی برای گفتن داشته باشد.

کناردریاکلی ورزش کردیم وگوریلی خندیدیم وبسیاردعاکردیم .

خدایا شکرت که امروزرادیدم.

سالگرد ازدواج

1382/09/06من ومهدی ازدواج کردیم.امروز خیلی خوشحالم چون ثابت شد هرآنچه که بایدبه اثبات می رسید.خدایا هزاران بار ازتوممنونم که هرچه داریم ازتوست.

خانم مدیر مهربان

چندروز پیش شیر پاکتی کوچکی که هنوز چندماه به انقضای تاریخ مصرفش مانده بود را برای الینا درکاسه ریختم تاباچی پف بخوردولی شیرخراب بود یادمدیر مهدالیناافتادم که الینا همیشه به خاطر اینکه اوشیرش رادهن می زده تاببیندخراب نباشدبهمن شکایت می کردخداراشکرکردم که هیچ وقت به اواعتراض نکردم واین کارش رابه حساب عشق به بچه هامی گذاشتم.

اوکاری راانجام می داد که من هیچ وقت انجام نمی دادم.امیدوارم سلامت وپایدار باشد.